دلم تنگ شده است.لحظه شماری می کردم ببینمش-دستشو بگیرم و ببوسمش.
.زمان گذشت ......خیلی سریع گذشت.......ما پیر شدیم......اما دیگه دلم براش تنگ نمی شد.دیگر آغوشش گرم نبود.......من ماندم و یک سیب گاز زده پشت مانیتور !
بر دلم سیبی سرخ می چرخد
دستی نیست!
زیباااااااااااادیگه سر نمی زنییییی...
زیباااااااااااا
دیگه سر نمی زنییییی...