غمنامه ای برای یاسمن ها

دوستت می دارم اما نمی توانی مرا دربند کنی همچنان که آبشار نتوانست پس مرا دوست بدار آنچنان که هستم

غمنامه ای برای یاسمن ها

دوستت می دارم اما نمی توانی مرا دربند کنی همچنان که آبشار نتوانست پس مرا دوست بدار آنچنان که هستم

نهایت شب

.......

من از نهایت شب حرف می زنم


من از نهایت تاریکی


و از نهایت شب حرف می زنم


اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار


و یک دریچه که از آن


به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم . . .


 فروغ فرخ زاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد