غمنامه ای برای یاسمن ها

غمنامه ای برای یاسمن ها

دوستت می دارم اما نمی توانی مرا دربند کنی همچنان که آبشار نتوانست پس مرا دوست بدار آنچنان که هستم
غمنامه ای برای یاسمن ها

غمنامه ای برای یاسمن ها

دوستت می دارم اما نمی توانی مرا دربند کنی همچنان که آبشار نتوانست پس مرا دوست بدار آنچنان که هستم

همیشه سبز


برگ هایی پژمرده که لذت طولانی تابستان را سپری کرده اند و حال به هیچ دردی نمی خورند جز توده شوند و بپوسند ... و درختانی که به دلایلی مبهم و نامشخص همیشه سبزند
"بکت"